شرح: یک پرستار جوان شهوت پسند، بدون شورت به سر کار می رود و بات پلاگ خود را مسخره می کند. با ورود مشتریان، او متلک می گوید و طعنه می زند، بیدمشک او برای آزادی درد می کند. شب دیروقت، تنها در خوابگاه، او خودش را خوشحال می کند، ناله هایش از طریق سالن ها می پیچد.