شرح: در روز تولد خواهر ناتنی ام، به طور تصادفی به گردنبندی گرانبها که در اتاقش پنهان شده بود برخورد کردم.ناتوان از مقاومت، آن را دور گردنم لغزاندم و میل ممنوعه ای را بینمان برانگیختم.هیجان برخورد مخفیانه ما، اشتیاق ما را شعله ور کرد و منجر به شبی فراموش نشدنی شد.